فرش سیستان
عوامل ایجاد نقوش گلیم یا ریشه یابی نقوش گلیم
عوامل جغرافیائی و طبیعت سرزمین ایران بیانگر این است که ادامه زندگی کشاورزی و دامداری جز با بارش منظم و به موقع طبیعت امکانپذیر نیست. نیاز به توافق عوامل طبیعت را میتوان در نقوش ملاحظه کرد، نقوشی که از خطوط عمودی، افقی و مضرس یا به عبارت دیگر نقوش هندسی و خطوط زاویهدار تشکیل شده است. بخش از نقوش که در گلیمبافی ایران مورد استفاده قرار میگیرد. تدوام نقوش اساطیری است که ریشه از روزگارانی بسیار دور دارد وجود نگارهها و طرحهائی از قبیل ترنج و درخت، لاله باز، لاله بسته، برگ مو، برگ خیار، و . . . هر کدام نشانهای از خواست باطنی بافندگان برای سرسبزی و خرمی محیط زیستشان است.
حاشیه لوزی نشانهای از حرکت آب در یک جوی باریک یا داخل حوضچه است. وجود نقش گل خورشیدی در گلیمها حکایت از برکت خورشید و زایندگی خاک میشود که نزد بافندگان روستائی قابل احترام است. نقش بوته جقه یا بوته ترمه که حالت درخت سرو خمیده را دارد و در عین حال سمبل نجات و زندگی در بافتههای روستائی و عشایر است به دلیل سربلندی و استقامت یکی از نمادهای زندگی است. نکته حائز اهمیت این است که بوته جقه، به عنوان سمبل زندگی در طرحهای بیشتری اعم از قالی، گلیم و پارچه رسوخ کرده و در ارتباط با عواطف و حالات روحی بافنده به اشکال مختلفی متجلی شده است.
مثلاً بوته جقههای پشت به هم نقش قهر و بوتههای رو به هم نقش آشتی را دارند. در اندازههای متفاوت یکی از درون دیگری، نقش مادر و بچه را دارند. نقوش خوشه گندم، درختان افشان یا کاجها نیاز بافندگان به سرسبزی محیط و طول عمر است. گرچه این نقوش و بسیاری نقوش دیگر در همه گلیمها بافته میشوند ولی گلیمهای بافته شده در هر منطقه چه از نظر طرح و چه از نظر بافت و رنگآمیزی، مختصات خاص منطقه خود را دارند.
بلوچ (بلوچستان)
بلوچ از واژههای فارسی باستان است و به معنای تاج و خروس با شانه است. بلوچها به دلیل شرایط اقلیمی همیشه با طبیعت در پیکارند و همواره آرزوی برخورداری از منابع فراوان آب و مرغزار را در بافتهای خود بیان کردهاند. آنان به شبانی روزگار میگذارنند و در چادرهائی که به اسلوب خشن از پشم سیاه بز بافته شدهاند زندگی میکنند. زیرانداز چادرها گلیمهائی به رنگهای گوناگونند نقش این گلیمها در حاشیه به صورت خر مهرههائی است که سابقاً به جای سکه به کار میرفت. یکی از بافتهائی خاص بلوچ سفره است که به اصطلاح بومی جهیزی است که زمینه آن از پشم طبیعی شتر میباشد و اغلب ترنجی در وسط آن دیده میشود.
گلیمهایشان نیز اسلوب خاص خود را دارد که میناخوانی نامیده میشود. سرتاسر گلیم از بافت راهراه شکل گرفته است که در هر ردیف آن نقوش متفاوت از نظر طرح و رنگ به چشم میخورد. رنگهای تیره، مانند قهوهای، قرمز تیره (مایل به قهوهای) و شتری و آبی سیر و رنگهای روشن مثل زرد، سبز، قرمز که در شکلگیری طرحهای بلوچی نقش مؤثری دارند، رنگهای مشخصه، طرحهای بلوچند. نکته قابل توجه این است که بلوچها پشتی را به شیوه قالی میبافند.
تاریخ فرش دستباف
اینکه اولین فرش بافته شده به صورت تار و پود به کدام سرزمین تعلق دارد و آیا ایرانیان یا چینیان خالق این هنرند یا سایر اقوام؟ به درستی معلوم نیست اما فرش «پازیریک» که قدیمیترین دستباف بشری است که تاکنون کشف گردیده و موجود است تا اندازهای به این سؤال پاسخ میدهد اخیراً در ناحیه سنیانگ چین از مقبرهای قدیمی، فرش چند صد سالهای کشف شده که نقش آن شباهتهائی به فرشهای ایران دارد. با کشفیات مذکور و سایر آثار میتوان مرکز عمده فرش قدیم جهان را از ایران، آسیای صغیر، ترکستان، چین، هندوستان، مناطقی از شرق اروپا، شمال افریقا و . . . است.
فرش ایران دارای تاریخ بسیار طولانی است در ایران از دیرباز، بافتن متداول بوده است. پروفسور رودنکو کاشف فرش پازیریک معتقد است: «قالی مذکور کار مردم ماد یا پارس و پارت (خراسان) بزرگ است». توجه به نقشهای مشابه و همزمان این فرش در ستونهای تخت جمشید نیز این نظریه را تأئید مینماید. منابع یونانی از قالیهای زربفت ایران یاد کردهاند. فرش بهارستان یا فرش (بهار خسرو) نمونهای از شاهکارهای هنر فرش ایران در گذشته است.
قالی سیستان
ـ زیراندازهای سیستانی (از لحاظ مبنای تاریخی):
۱. نوع تاریخی یا کهن، که تا آغاز قرن چهاردهم هجری (بیستم میلادی) بافته شده است.
۲. نوع میانه، که از حدود اواخر قرن سیزدهم هجری (نوزدهم میلادی) بافته شده و هنوز هم بافته میشود.
۳. نوع نو، که هم اکنون بافته میشود.
ـ رنگهای قالی سیستان:
سکاها به رنگ سرمهای و فیروزهای علاقه شدیدی داشتند. در سیستان امروز هم قالیهایی بافته میشود که نقشه آن اصیل و ویژه همین منطقه است و زمینه آنها سرمهای است. در قالی پازیریک دومین رنگ غالب بعد از آبی، فیروزهای است. روی نمونههای چند قالی قدیم سیستانی که باقی مانده رنگ زرد نسبتاً ایجی است که یادآور شکوه گندمزاران وسیع و پربار سیستان کهن است که امروزه هم بخشی از آن باقی است. سومین رنگ رایج در قالی پازیریک زرد است. دیگر رنگ مورد علاقه سکاها سرخ است و در قالی سیستانی مثل قالیهای بسیاری از نواحی دیگر ایران، رایج است.
ـ نقشههای قالی سیستان:
قالی اصیل و کهن سیستان دارای نقشه مشخصی نیست و این البته در قالی ایرانی ظاهراً چیز بعیدی است. قالی ایرانی اگر چه نقشههای معینی دارد بسیار متنوع است. نقشهائی است که صرفاً در متن دیده میشود و آنها را هرگز نمیتوان در حاشیه دید مثل لچک، ترنج و . . . قالی کهن سیستان برخلاف این است. متن این قالی با همان نقوشی پرشده است که عیناً در حاشیه است. در فرش پازیریک تفاوتی بین نقشهای متن و حاشیه نیست. گلهای درون متن همه تکرار یک نقش هستند که ممکن است عیناً در حاشیه نیز قرار گیرد. نقشهای حاشیه نیز تکراری هستند و قرار گرفتنشان در متن چندان بعید نیست و اینجاست که میتوان گفت تنها یادگار اصیل فرش پازیریک را میتوان در بافتههای قدیم سیستان یافت.
ـ قالی سیستانی کهن دارای مشخصههای عمومی زیر است:
۱. گره: سکائی (ترکی یا متقارن).
۲. نوع رنگ: گیاهی و تقریباً پیرو الگوی عمومی رنگهای گیاهی ایران.
۳. تار و پود: صرفاً پشم، تار، پشم سفید و کمتر قهوهای و شتری، پودپشم رنگ شده گاه خودرنگ (قهوهای، شتری، خاکستری و حنائی).
۴. نقشه که بر دو دسته است:
ـ دسته اول: نقشههای سنتی شامل: خشتی، دو خشته، سه خشته، خشتهخشته (ترنج ترنج). کجاوهای، گلدانی، درختی.
ـ دسته دوم: نقشههائی که رواج آنها در دورهای میانه نشان از سابقه آنها دارد مانند جنگلی، گل قندانی، چپات اشتر، مددخانی، قابقابی.
سیستانیان فراوان گلیم میبافتند. البته از آنجا که در قرن ما گلیم خواستار چندانی نداشته و از ارزش افتاده است، امروزه در سیستان منسوخ شده است. گلیمک پهن باعث نگهداری و استحکام بیشتر قالی هم میشد و این نشانه از تجربه طولانی سیستانیان در تولید قالی دارد. دیگر پدیده قابل توجه در قالی کهن سیستان، تار (چله)های عاجی است. این نیز خود نشانه یک تجربهی طولانی است که قومی برای تارفرش خود از یک رنگ مشخص کهع در عین حال زیباترین و فراوانترین انواع پشم بومی است، استفاده کند. این کار علاوه بر این که به قالی سیستان مشخصهای زیبا میبخشید، باعصر صرفهجوئی هم بود زیرا دیگر احتیاجی به رنگ گردن پشم نبود و در عین حال نقش یک شناسنامه را داشت. دیگر ویژگی، تمایل یکنواخت گرههای قالی سیستان به چپ است.
رنگرزی
تا سال ۳۵ - ۱۳۳۰ رنگها به صورت گیاهی بوده ولی از سال ۱۳۴۵ به بعد از رنگ شیمیائی برای رنگرزی استفاده میکنند. در رنگرزی سنتی از چغک، گل گز، ناش (پوست انار) برگ تاک، پوست کالک، کونکار، رعفران، مشلگ (میوه چغک)، نیل، پلمک، زمی مشکک، رودنگ (روناس) و به عنوان دندانه از زاک (زاج سفید) و شار (زاج سیاه، اکسیدآهن) استفاده میشد. احتمالاً در قدیم از پوست گردو و زردچوبه هم استفاده میشده است.
ـ روش رنگرزی قدیم (سنتی):
سنگ ترش را درون دیگهای بزرگ میریختند و بعد نخها را داخل دیگ میریختند و از شار (زاج سیاه، اکسید آهن) به عنوان دندانه برای ثبات رنگ استفاده میگردند. البته از شار به مقدار خیلی کم استفاده میکردند چون اگر برای زمان زیادی روی پشم بماند نسوج پشم را میسوزاند.
ـ روش رنگرزی شیمیائی:
صرفاً از رنگهای شیمیائی و نیل تولید هندوستان یا آلمان استفاده میشود و رنگرز طبق فرمولی که یاد گرفته نخها را همراه با رنگهای شیمیائی (مثل آلیزارین) در خِم یعنی خم رنگرزی میریزد تا بجوشد و رنگ جذب نخ شود پس از آن نخها را آویزان کرده تا آب آن بریزد و خشک شودافزودن مطلب ...
|